برچسب ها
به قلم وحید حاج سعیدی؛
چشم ها و دست هایم را بسته بودند. ماشین با سرعت زیاد حرکت می کرد. بعد از حدود یک ساعت ، ماشین جلوی یک ساختمان ایستاد. شاید ساختمان ضد خرابکاری یا یکی از ساختمان های ساواک بود. معلوم بود شخص مهمی داخل ماشین همراه ماست.....
کد خبر: ۲۹۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۰